نوشته شده توسط : سفیر

بچه های خیابانی دختران خیا بانی از کجا بیرون میاد جز  کارهای اشتباه ما

 

 

جواب این گلهای   خانه خراب  را کی باید بده اینها ازدواج زندگی حقشان نیست  چرا با زندگی اینها بازی می کنند

 چرا  به این گلها  به حال خود رها می کنید تا دشمنان  تومه خود گردانند بعد جوانی اینها چه کار کنند

در خیابان بمیرند شهرداری جناشون برداره از خانواده ترد شودند انصاف  جون من

 

سلام  عزیزان این فکر کنم اخرین  اپ من باشه

چون از خدا فقط خواستم مرگم زود برسانه  عزیرانم من سفیر بچه تبریز بماند که من کی هستم تا ریا نباشه

من فقط خشبختی شما دادش ها ابجی هایم از خدا می خواهم به همین دلیل من  تا فرست می کردم هم در

چت با شما ها دردل می کردم و هم در وبلاگ تا دیروز   دیروز من در چت  که گرداننده گانی دارد  من از دوتا چت اخراج

 

 کردند انها من خوب می شناختند من نه  هوس رانم نه  ادم بد دهن فقط چون دیدند من  جوانان را اگاه می کنم تا به

 

چت نیایند دنبال عشق چتی نرند من اخراج کردند را ستی  چند روز پیش برنامه سمت خدا را دیدید حاجی اقا نقویان

 

ا علام کرد در منطقه 1 تهران 55 % طلاق بیشتر شده این طلاق ها خانه مان سوز از کجا می اید  فقط به خاطر این که

 

جوانان خوب اگاه نمی کنند  ایا کشور ما کجا می رود  جوانان ما کجا میرود جز بی بند باری جای دیگر سراغ دارید بگید

 

باعث این کا رها  کدام افراد ها هستند  چت  را فقط برای  کارهای سکس می دانند نه عزیزم  می شود با چت تبادل

 

نظر کرد بگذریم  من  خیلی ناراهتم از این افراد ادم نما  جوانان وطنم را به فروش گزاشتند  بنیان خانواده را  ریشه کن

 

می کنند

من العان از خواب بیدار شدم خوابم خواستم همه بدانند  در خواب دیدم همه دعوا می کنند  همه به من می گویند

 

دارن  از برق  شما دزدی می کنند   به من می گفتند به ادره برق گزارش بده   روز تا سوعا بود همه جا  بسته بود من با 

 

 با ماشین می رفتم تا ادره برق اگاه کنم  در خواب دیدم همه به نوعی عزاداری می کنند  یک دسته را دیدم خانم

هایشان 

 

صورتشان بستند با شو هرانشان  ولی مرغ خروسهای جلوشان  من فکر می کردم بچه هایشان  هست تمام لخت به

خدا  من از تعبیر این خواب ماندم

 

العان هم مریضم شما  تعبیر کنید نوکرتان دادشتان

 

دعا کنید خدا من پاکیزه بپزید نوکرتان دادشتان



:: بازدید از این مطلب : 1204
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : چهار شنبه 31 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سفیر

 

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

عاشقان عیدتان مبارک

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی

های بزرگ باشند

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می

خواهم باشند

 

یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم

 

که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود

آشتی دهد

 

دلهای تا بهاری باشه

چه افسانه ی زیبایی... زیباتر از واقعیت .. راستی مگر هر شخصی احساس

نمیکند که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟

 خانه عشق کجاست من که میگم دل ادم هست

اغ های خندان به بشارت عید بهار و خوشحالی جوانه زدن شاخه های پر

نقش و نگار فاخته ها و کبک دری و عتدلیان را به نغمه سرایی می طلبد و

پروانه ها را به پذیرایی عطر شگوفه ها دعوت می نماید و غزلان دلفرین را که

عشاق سرگردان به یاد چشم مست معشوقه بی وفا و دل آزار خودشان

بیابان در بیابان می پرستند فرا میخواند تا سختی های زمستان را به

فراموشی بسپارند و عید رابا دیدار دو باره با فصل باران

تجلیل کنند و با شنیدن این سرود دلنشین همراز و هم صحبت با آنهای گردند

که دل به عشق زنده دارند ـ

 

 

 

بیاید در این بهار تازه دلهای مان را بهاری کنیم

 

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون

کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک

سالی با سلامتی  ورسیدن به ارزو ها یتان را از خدا می خواهم باشد که در

سال جدید مهر و محبت در  دلهای ما بشیند دلهایمان را پاک و بهاری کنیم از

بدی ها دوری کنیم

سال نو را به تمام دادشها  وابجی هایم تبریک می گویم انشالله سلامت و

سرزنده باشید نوکرتان دادش سفیر  این گل تقدیم به شما

 

 

 

 

تقدیم به شما 

بگیرید تقدیم به همه تان جای دوستان سفر کرده خالی



:: بازدید از این مطلب : 1074
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سفیر

 

 

اگر دنياي ما دنياي سنگ است

بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است

 اگر دنياي ما دنياي درد است

بدان عاشق شدن از بهررنج است

 اگر عاشق شدن پس يک گناه است

 دل عاشق شکستن صد گناه است



:: بازدید از این مطلب : 1056
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سفیر

 

 

 

 

 

با من دیوانه پیمان ساده بست
ساده هم آن عهد و پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست
این خبر ناگاه پشتم را شکست
آن کبوتر عاقبت از بند رست
رفت و با دلدار دیگر عهد بست


با که گویم او که هم خون من است
خصم جان و تشنه خون من است
بخت بد بین وصل او قسمت نشد
این گدا مشمول آن رحمت نشد
آن طلا حاصل به این قیمت نشد


عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست


از غمش با دود و دم همدم شدم
باده نوش غصه او من شدم
مست و مخمور و خراب از غم شدم
ذره ذره آب گشتم کم شدم


آخر آتش زد دل دیوانه را
سوخت بی پروا پر پروانه را


عشق من از من گذشتی خوش گذر
بعد از این حتی تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بیرون کن زسر
دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یک بار از من بشنو پند
بر منو بر روزگارم دل مبند


عاشقی را دیر فهمیدی چه سود
عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود
بعد از این هم آشیانت هر کس است
باش با او یاد تو ما را بس است

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1036
|
امتیاز مطلب : 166
|
تعداد امتیازدهندگان : 54
|
مجموع امتیاز : 54
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سفیر

 

 

امشب از دولت مي دفع ملالي كرديم
اين هم از عُمر شبي بود كه حالي كرديم
ما كجا و شب ميخانه خدايا چه عجب
كز گرفتاري ايام مجالي كرديم
تير از غمزة ساقي، سپر از جام شراب
با كماندار فلك جنگ و جدالي كرديم
غم به روئين تني جام مي انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالي كرديم
باري از تلخي ايام به شور و مستي
شكوه با شاهد شيرين خط و خالي كرديم
نيمي از رخ بنمود و خمي از ابرويي
وسط ماه تماشاي هلالي كرديم
روزة هجر شكستيم و هلال ابرويي
منظر افروز شب عيد وصالي كرديم
بر گل عارض از آن زلف طلايي فامش
ياد پروانة زرين پر و بالي كرديم
مكتب عشق بماناد و سيه حجره غم
كه در او بود اگر كسب كمالي كرديم
چشم بوديم چومه شب همه شب تا چون صبح
سينه آئينة خورشيد جمالي كرديم
عشق اگر عمر نه پيوست بزلف ساقي
غالب آنست كه خوابي و خيالي كرديم
شهريار غزلم خوانده غزالي وحشي
بد نشد با غزلي سيد غزالي كرديم



:: بازدید از این مطلب : 1000
|
امتیاز مطلب : 153
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : جمعه 8 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد